نزدیک به چهارصد سال پیش از تولد مسیح، تئو فراست از لیمو، گفت و گو کرده و آن را به نام ” سیب مدی ” اسم برده است. ولی بنظر نمیرسد که مردم در آن زمان لیمو را کشت کرده باشند، بلکه به طور خودکار میروییده است.
تنها در قرن چهارم میلادی وقتی جنگجویان مسیحی جنگهای صلیبی به فلسطین رسیدند، در باغهای مرکبات اعراب لیمو را دیدند که کشت شده بود.

پلین، گیاه شناس معروف، لیمو را به عنوان پادزهری قوی شناخته است.
نظریه پلین در پایان قرن دوم مسیحی دوباره بررسی و به ثبوت رسید و معلوم شد لیمو، واقعاً سموم بدن را از بین میبرد.
در این زمان، این داستان معروف شد که دو نفر از طرف دادگاه به علت جرمی که مرتکب شدهبودند محکوم شدند که به نیش افعیهای گرسنه کشته شوند.
زنی به حال آنها ترحم کرد و چند لیمو، به آنها داد و آنها با خوردن لیمو، از نیش افعیهای گرسنه مصون ماندند و زهر افعیها به آنان کارگر نشد.
این سینا، پزشک معروف ایرانی، آب این میوه را برای تشنجات ناشی از تب، بهترین دارو میدانست و همچنین بیماری یرقان را با لیمو، معالجه میکرد.
همچنین گفتنی است که سنت هیلدگارد، مصرف پوست لیمو را به زنان حامله تجویز میکرد.
تا هوسهای غذا خوردن آنها فروکش نموده، قوه هاضمه آنها تقویت گردد و دل بهم خوردگی و استفراغ آنها متوقف گردد.